-
ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﺮ ﺑﻮﺳﻪ ... ﺑﺎ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ
جمعه 23 آبانماه سال 1393 08:12
ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﺮ ﺑﻮﺳﻪ ... ﺑﺎ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﻗﻄﻌﻦ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺷﮑﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﮔﺮ ﭼﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻧﻢ ... ﺩﻟﺒﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯾﯽ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﯼ ﺩﻟﺒﺎﺧﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺟﺴﻢ ﺍﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺭﻭﺡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﺪﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﮔﺎﻫﯽ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺗﻦ ﭘﻮﺵ ﺍﺳﺖ ﮔﺎﻫﯽ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺗﻦ ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺣﻞ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ...
-
رفتن
جمعه 23 آبانماه سال 1393 08:11
یه وقتایی باید رفت! ... اونم با پای خودت! ... باید جاتو تو زندگی بعضی ها خالی کنی! ... درسته تو شلوغیاشون متوجه نمبشن چی میشه! ... ولی بدون! ... یه روزی! ... یه جایی! ... بدجوری یادت می افتن که دیگه دیر شده...
-
???
جمعه 23 آبانماه سال 1393 08:11
ادعایِ بی تفاوتی سخت است.... آن هم نسبت به کسی که زیباترین حس دنیا را با او تجریه کرده ای....
-
هرکسی را هست معبودی دگر
جمعه 23 آبانماه سال 1393 08:10
هرکسی را هست معبودی دگر در دل او هست مقصودی دگر جمله را معبود نه غیر هوا لحظه ای ناکرده طی راه خدا از برای شهرت و نام و ریا میگذارد ذکر و تسبیح و دعا وین دگر از مذهبش لاف و گزاف جز تعصب نبودش هیچ اعتراف عین مذهب را عبادت کرده است مستی و تقلید عادت کرده است این ندانسته که مذهب،مذهبست سوی مذهوب الیهی کان رب است این...
-
//
جمعه 23 آبانماه سال 1393 08:08
کسی که برایت آرامش بیاورد، مستحق ستایش است.... انسان ها را در زیستن بشناس... نه در گفتن... در گفتار همه آراسته اند. کوروش میگوید: "بودن با کسى که دوستش ندارى ، و نبودن با کسى که دوستش دارى، همه اش رنج است، پس اگر همچون خود نیافتى مثل خدا تنها باش و اگر یافتى، آنرا چنان حافظ باش که گویا جزءی از وجود توست"
-
شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم
جمعه 23 آبانماه سال 1393 08:07
شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم این درست... اما جدایی اشتباهی دیگر است در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن این قضاوت... انتقام از بی گناهی دیگر است
-
پای کسی غیــر از تو حاشا در میان باشد
جمعه 23 آبانماه سال 1393 08:07
پای کسی غیــر از تو حاشا در میان باشد وقتی که چشمت راوی این داستان باشد تو باشی و فکر کسی باشم؟چه کس دیده هرگــز دو تا خورشید در یک آسمـان باشد؟ تلخی تو دلچسب چون سیگار بعد از چای رسم است زیبــا رو کمی نا مهربان باشد! گیسوی خودرا وا مگیر از دست من ، مگذار این کشتـی ِ طوفــان زده بی بادبان باشد یک شهر کشته مرده ات...
-
لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن
جمعه 23 آبانماه سال 1393 08:04
لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن بیـن روح و بدن ات فاصله تعیین کردن نقشه می ریخت مرا از تو جدا سازد "شک" نتوانست، بنا کـــرد بــــه توهیـــن کردن زیـــر بار غم تـو داشت کسـی له می شد عشق بین همه برخاست به تحسین کردن آن قدر اشک به مظلومیتم ریخته ام که نمانده است توانایی نفرین کردن "با وفا" خواندم ات...
-
یه چیزایی .....
شنبه 17 آبانماه سال 1393 19:30
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺸﮑﻨﻪ... ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﺴﺒﯽ ﻧﻤﺸﯿﻪ ﺩﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ... *ﻣﺜﻞ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ* ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺮﯾﺰﻩ... ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺟﻤﺶ ﮐﺮﺩ... *ﻣﺜﻞ ﺁﺑﺮﻭ* ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺭﯼ... ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ... *مثل ﻣﺎﻝ ﺑﭽﻪ یتیم* ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺪﺭﺷﻮ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ... ♡مثل پدر و مادر♡ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ... ♡ﻣﺜﻞ ﮔﺬﺷﺘﻪ♡...
-
دکتر نیستم ....
شنبه 17 آبانماه سال 1393 19:29
ﺩﮐﺘﺮ ﻧﻴﺴﺘﻢ ... ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﻳﺖ 10ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ،ﺭﻭﻯ ﺟﺪﻭﻝ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﻮﻳﺰ ﻣﻴﮑﻨﻢ، ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﻰ ﻋﺎﻗﻞ ﺑﻮﺩﻥ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺑﻴﺴﺖ،ﺍﻣﺎ ﺩﻳﻮﺍﻧﮕﻰ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ .. ﺑﺮﺍﻳﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭﺳﻂ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﻮﻳﺰ ﻣﻴﮑﻨﻢ، ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﻰ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ،ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﻰ ﻣﻨﺖ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩ .. ﺑﻬﺖ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺨﻨﺪﻯ،ﻫﺮﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻰ، ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﺗﻮﺳﺖ .....
-
بعضی آدمها
جمعه 16 آبانماه سال 1393 17:25
بعضی آدمها دنیارو زیبامیکنند آدمایی که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟میگن خوبم.!!!.............وقتی میبینن یه گنجشک داره روزمین غذا میخوره راهشون روکج میکنن که اون نپره !!!....... اگه یخ ام بزنن،دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون!!!........آدمایی که از بغل کردن ،نگاه مهرآمیز و لبخند لبریز از شوق، بیشترآرامش میگیرن تا از چیز...
-
دوست دارم...
جمعه 16 آبانماه سال 1393 17:25
آنهایی که آرام و آهسته در لحظه ها قدم می گذارند آنهایی که در سکوت،تردید فردا را می پوشانند آنهایی که در تاریکی با قدرت کلام، روز را نوید می دهند آنهایی که بی سخن با عمق نگاهی دوست داشتن را فریاد می کنند آنهایی که زیر چتر عشق بی منت ،باران را به میهمانی صداقت می برند آنهایی که بی بهانه جشن دلتنگی را با بوسه ای خاتمه می...
-
بـــاور کن
چهارشنبه 14 آبانماه سال 1393 19:47
بـــاور کن آن قدر ها هم سخت نیست فهمیدن اینکه بعضی ها می آیند که نماننــد نباشند نبیـننـد ... و تــو اگر تمامی ِدنیا را هم حتی به پایشان بریزی آنها تمامی ِبهانه های دنیا را جمع می کنند تا از بین آنها بهانه ای پیدا کنند که بــــروند که نـــمانند اصلا پس به دلت بسپار وقتی از خستگی هایِ روزگار پناه بردی به هر کسی لااقل...
-
فقر
چهارشنبه 14 آبانماه سال 1393 19:45
فقر چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (حتما بخونید) . . . ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ : دوتا ﺍﻟﻨﮕﻮ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ دوتا ﺩﻧﺪﻭﻥ ﺧﺮﺍﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻫﻨﺖ. ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ: ﺭﻭﮊ ﻟﺒﺖ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﺦ ﺩﻧﺪﻭﻧﺖ ﺗﻤﻮﻡ بشه. ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ : ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺱ ﻓﺨﺮﯼ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻭ ﺯﻥ ﺻﯿﻐﻪ ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻄﯿﺶ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻣﺎ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﻧﺪﻭﻧﯽ. ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ : ﺗﻮﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺮﯾﺰﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻤﯿﺰﯼ...
-
یک روز زندگی
چهارشنبه 14 آبانماه سال 1393 19:08
یک روز زندگی دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتریی از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم...
-
یک نفر باید باشد...
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:57
یک نفر باید باشد... که بدون ترس هیچگونه قضاوتی برایش همه چیز را تعریف کنی تمام حرف هایی که دارد آرام آرام درونت میگندد را به زبان بیاوری از آن حرف هایی که شب ها موقع خواب به بی رحمانه ترین شکل ممکن به سرت هجوم می آورند و رسالتشان این است که خواب را از تو بگیرند ... حرف هایی که وسط قهقهه هم اگر یادشان بیوفتی لال میشوی...
-
دوست
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:37
گفتم خدایا دشمنانم را بگیر از من اینگونه شد دیگر ندیدم دوستانم را محسن کاویان
-
تو
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:35
تو به تنهایی برایم یک جمعیتی به تنهایی یک شهری یک کشوری و من به اندازه ی چند میلیون نفر به تو وابسته ام کاظم خوشخو
-
مادر
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:35
مادرم ،پیامبری بود با یک زنبیل پر از معجزه یادم هست در اولین سوز زمستانی النگویش را به بخاری تبدیل کرد. تارا محمد صالحی
-
..
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:34
دیگر چیزی نمانده طاقت من ... یک کبریت بکشَم تمام می شود . عباس معروفی
-
زلف
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:33
در شب تار، پی دزد دویدن جهل است دل اگر برد ز من زلف، حلالش کردم...
-
کاش قلبم درد پنهانی نداشت
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:33
کاش قلبم درد پنهانی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت کــــاش برگ آخر تقویم عشق خبر از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه سخت عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت کاش میشد عشق را تفسیر کرد دست و پای عشق را زنجیر کرد
-
تعزیه
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:32
دخترک از میان جمعیتی که گریه کنان شاهد اجرای تعزیه اند رد میشود عروسک و قمقمه اش را محکم زیربغل میگیرد شمر باهیبتی خشن، همانطور که دور امام حسین میچرخد و نعره میزند، از گوشه ی چشم دخترک را می پاید دختر با قدم های کوچکش از پله های سکوی تعزیه بالا می رود از مقابل شمر میگذرد، مقابل امام حسین می ایستد و به لب های سفید شده...
-
محبت
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:31
آدمای زنده به گل و محبت نیاز دارن ومرده ها به فاتحه ولی ما گاهی برعکس عمل میکنیم! به مرده ها سر میزنیم و گل میبریم براشون ولی راحت فاتحه زندگی بعضیارو میخونیم ! گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست بیائیم ساده ترین چیز رو ازهم دریغ نکنیم: محبت
-
عصبانیت
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:31
ﺍﺳﺘﺎﺩﻯ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﻭﻗﺘﻰ ﻋﺼﺒﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺩﺍﺩ ﻣﯽﺯﻧﯿﻢ؟ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ، ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ. ﺍﺳﺘﺎﺩ گفت: ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﻣّﺎ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩﻯ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮐﻨﺎﺭﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺩﺍﺩ ﻣﯽﺯﻧﯿﻢ؟؟؟ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻋﺼﺒﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ...
-
( ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ )
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:30
ﺣﺎﮐﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﺷﺐ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺸﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﺮﺳﺪ , ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﺍﺏ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ.... ( ﮐﻮﺭﻭﺵ بزرگ ) 7
-
یاد دارم در غروبی سرد،سرد....
جمعه 9 آبانماه سال 1393 23:30
یاد دارم در غروبی سرد،سرد.... میگذشت از کوچه ما دوره گرد.... داد میزد کهنه قالی میخرم،کاسه و ظرف سفالی میخرم.... گر نداری کوزه خالی میخرم.... اشک در چشمان بابا حلقه زد.... عاقبت اهی کشید بغضش شکست.... اول ماه است و نان در سفره نیست.... ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟؟؟؟ بوی نان تازه هوشش برده بود.... اتفاقا مادرم هم روزه...
-
گاهی
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 23:50
گاهی بعضیها با ما جور در میآیند، اما همراه نمیشوند، گاهی نیز آدمهایی را مییابیم که با ما همراه میشوند اما جور در نمیآیند. بعضی وقتها آدمهایی را دوست داریم که دوستمان نمیدارند، همان گونه که آدم هایی نیز یافت میشوند که دوستمان دارند، اما دوستشان نداریم. ... به آنانی که دوست نداریم اتفاقی در خیابان بر میخوریم...
-
تنهایی
چهارشنبه 30 مهرماه سال 1393 21:37
هیچ وقت یکی را با همه ی ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺑﺎﺵ! ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ... - هاروکی موراکامی . ...
-
ﮐﻤﯽ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ
چهارشنبه 30 مهرماه سال 1393 21:21
ﮐﻤﯽ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﺘﮑﺎﻧﯿﺪ ! ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡِ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮﻫﺎﯼِ ﺑﯽ ﺭﻧﮓ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼِ ﺗﻮ ﺧﺎﻟﯽِ ﺑﯽ ﺭﻭﯾﺎ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﻗﺼﻨﺪﻩ ﯼ ﺩﺳﺖِ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺟﺎﻧﻢ ! ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﺎﻧﮕﻮ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﺪ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺭﻗﺎﺻﻪ ﯼ ﺗﻤﺎﻡِ ﺳﺎﺯﻫﺎ ﻭ ﺁﻭﺍﺯﻫﺎﯼِ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ! ﺩﺳﺖِ ﺭﻭﯾﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼِ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ ﺍﺯ ﺷﻬﺮِ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪﯼ ! ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻬﺎﺭ حرف ﺍ ﻡ ﯼ...