تو که دوستم بودی ... ، بگذریم ،
من از این مردم می ترسم
ای کاش وقتی که می رفتی
تمام شهر را هم با خود می بردی
امین منصوری
قصه بگو تا بخوابَم . . ؛
امشب قصه آمـدنت را میخواهَم . . .
میخوانی . . !؟
نمی نویسم , چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی!
حرف نمی زنم , چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی!
نگاهت نمی کنم , چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی!
صدایت نمی زنم , زیرا اشک های من برای تو بی فایده است!
فقط می خندم ...... چون تو در هر صورت می گویی من
دیوانه ام...
قصه بگو تا بخوابَم . . ؛
امشب قصه آمـدنت را میخواهَم . . .
میخوانی . . !؟
قصه بگو تا بخوابَم . . ؛
امشب قصه آمـدنت را میخواهَم . . .
میخوانی . . !؟