بغض

بغض هایت را برای خودت نگهدار ، گاهی “سبک” نشوی “سنگین” تری...

مسجد

مثل آن مسجد بین راهی تنهایم
هرکس هم که می آید مسافر است...می شکند...هم نمازش را,هم دلم را...

خستگی

خستگی
همیشه به کوه کندن نیست
خستگی
گاهی همین آخرین جرعه های امید است
وقتی لیوان
... تا به لبت می رسد
از دستت می افتد
خورد و خاکشیر می شود
و تو می نشینی بر کف آشپزخانه و
بغض هزارساله ات را می شکنی زار زار....

مرگ

پس از مرگم..:
بلافاصله مرا به خاک نسپارید؛
دوستان من عادت دارند دیر برسند...

امید

اگر از انسان امید گرفته شود بدبخت ترین موجود روی زمین میشود

خدا

به دنبال خدا نگرد !!!
خدا در بیابان های خالی از انسان نیست …
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست …
خدا در مسیری که به تنهائی آن را سپری می کنی نیست …
خدا آنجا ...نیست …
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست.
در قلبیست که برای تو می تپد ….
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد …
خدا آنجاست ...
در جمع عزیزترین هایت است …
خدا در دستی است که به یاری می گیری …
در قلبی است که شاد می کنی،
در لبخندی است که به لب می نشانی …
خدا در دیر و بتکده و مسجد نیست …
لابلای کتاب های کهنه نیست …
خدا در عطر خوش نان است ،
آنجاست که زندگی می کنی و زندگی می بخشی
خدا در جشن و سروریست که به پا می کنی …
آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی …
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دوری از انسانها نگرد …
آنجا نیست …
او جائی ست که همه شادند،
جائی است که قلب های شکسته ای نمانده …
خدا را در غم جستجو نکن،
در کنج خاک گرفته آنچه که سال ها روایت کرده اند،
نگرد …
آنجا نیست …
خدا را جای دگر باید جستجو کنی …
جوانمرد هائی که با پای پیاده میروند
به جستجوی خدا او را نخواهند یافت …
خدا نزدیکتر از آنست که فکر می کنیم
اینجا …

صبر

در انتظار تو ، کاسه ی صبر که هیچ ، صبر کاسه هم لبریز شد

حرف

اینکه آدم حرفی نمیزند
نه اینکه دردی نداشته باشد؛
از یک جایی به بعد
آدم خودش میفهمد
که حرف زدن فایده ای ندارد....

فروشی نیست

پشت ویترین مغازه ها
جنس هایی هست که خیلی گرونن
یه چیزایی هم میشه پیدا کرد که ارزونه
اما گاهی یه گوشه ای، یه چیزی میذارن، که شاید کهنه باشه ،
شایدم معمولی
اما روش نوشته ” فروشی نیست ”
آدم باید از اون جنس باشه

چشم

آدما هر از چند گاهی از جائی می افتند...!!! از لبه پرتگاه ، از پا ، از نفس ، از
این ور بوم ، از دم فیل ، از چاله به چاه ، از عرش به فرش ،. و از چشم ...!!!
راستی ... شما میدانید : آن ها که از چشم می افتند ... دقیقا کجا می افتند...؟؟