حسنک


حاکمی به مردمش گفت: صادقانه مشکلات را بگویید. حسنک بلند شد و گفت: گندم و شیر که گفتی چه شد؟ مسکن چه شد؟ کار چه شد؟ حاکم گفت:ممنونم که مرا آگاه کردی همه چیز درست میشود. یکسال گذشت و دوباره حاکم گفت: صادقانه مشکلاتتان را بگویید، کسی چیزی نگفت،کسی نگفت گندم و شیر چه شد، کار و مسکن چه شد! تنها از میان جمع یک نفر گفت: حسنک چه شد؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد