عقاب

باران که میبارد همه پرندها به دنبال سر پناهند اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز میکند این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند.

بغض

یک نفر دلتنگ است

یک نفر می گرید

یک نفر سخت دلش بارانیست
...

یک نفر در گلوی خویش بغض خیسی دارد

بغض کالی دارد

یک نفر طرح وداع می کشد روی گل سرخ خیال.

شادی

بر روی باغ شانه ات هروقت اندوهی نشست در حمل بار غصه ات باشوق شرکت میکنم یک شادی کوچک اگر از روی بام دل گذشت هرچند کوچک باشد آن را با تو قسمت می کنم

دل

دلت تنگ یک نفر که باشد
تمام تلاشت را هم که بکنی تا خوش بگذرد
و لحظه ای فراموشش کنی
فایده ندارد
تو دلت تنگ است
...
دلت برای همان یک نفر تنگ است
تا نیاید
تا نباشد
هیچ چیز درست نمی شود.....!

دلتنگی

اگه میخوای حال کسی رو بفهمی،

ازش نپرس

دروغ میگه...
...

هدفونشو بردار

ببین چی گوش میده.

آسمان

آسمان متعلق به کسی است که پنجره اش را به سوی آن باز می کند .

عمر

گاهی عمر تلف میشود ؛
به پای یک احساس ….
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساسش …

دریا

تو یادت نیست

ولی من خوب به خاطر دارم :

که برای داشتنت دلی را به دریا زدم که از آب
...
واهمه داشت...

عادت

ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند،
چه تلخ است قصه ی عادت!

مادر

روزی به خانه برمیگردم
تغییر کرده ام میدانم ، بزرگتر شده ام شاید
هیچ آرزویی ندارم ، جز اینکه
مادرم نیز مثل من بزرگ نشده باشد
تحمل دیدن چروک چشمانش را ندارم...
کاش همان مادر کودکی هایم،پشت در منتظرم باشد...