???

چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم،وبه عبورشان میخندیم.چه آسان لحظه هارا به کام خود تلخ میکنیم وچه ارزان به اخمی میفروشیم لذت باهم بودن را..وچه زود دیرمیشود ونمیدانیم که فردا میاید و شاید دیگر نباشیم...

???


{سخنانی زیبا برای لحظه ای تفکر و اندیشیدن }

هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دوبار مرتکب شوید چرا که بار دوم دیگر آن یک اشتباه نیست بلکه یک "انتخاب" است.
¤¤¤¤
به خودتان اجازه ندهید توسط این سه چیز تحت کنترل درآیید:
گذشته تان ، مردم و پول
¤¤¤¤
هرگز برای کسی که شما را اذیت میکند گریه نکنید... درعوض لبخند بزنید و به او بگویید ممنون بخاطر اینکه به من فرصت دادی تا کسی بهتر از تو را پیدا کنم
¤¤¤¤
همیشه دنبال افرادی که کمترین اهمیت را در زندگی به ما میدهند می دویم چرا به اینکار پایان ندهیم و اطرافمان رانگاه نکنیم تا ببینیم چه کسانی دنبال ما می دوند؟
¤¤¤¤  
اگر خدا دعاهای شما را مستجاب کند، ایمانتان را افزایش داده ، اگر با تاخیر مستجاب کند صبرتان را زیاد کرده و اگر مستجاب نکند چیز بهتری برایتان در نظر دارد
¤¤¤¤  
یک فرد موفق کسی است که بتواند از آجرهایی که دیگران به طرفش پرتاپ کرده اند، ساختمانی محکم بنا کند
¤¤¤¤
هرگز افسوس پیرشدن را نخورید چرا که افراد بسیاری از این امتیاز محروم مانده اند !
¤¤¤¤
زیبایی به معنای صورت زیبا داشتن نیست، بلکه به معنای داشتن ذهن، قلب و روح زیبا است .

انسانیت


دکترخلیل رفاهی درکتاب گردش ایام میگوید:

زمانی درقم طلبه بودم. بعلت خامی و بی ارتباطی با جامعه، معتقد بودم فقط کسی که در قم باشد و روحانی، بافضیلت است.
اما وقتی در دوره ای که دانشگاه تهران بودم با اشخاص با فضیلت روبه رو شدم، فهمیدم که درخارج از قم ودر افراد غیر روحانی افراد ارزشمند وجود دارد. اما باز شیعه بودن راشرط اصلی میدانستم.
بعد باسفر به کشورهای عربی فهمیدم که بین سایر فرقه های اسلامی هم انسان ارزشمند یافت میشود.
پس از سفر اروپا به این نکته واقف شدم که دربین سایر ادیان نیز انسان ارزشمند هست.

ولی حادثه ای برایم رخ داد که فهمیدم فضیلت به زبان و مکان و نژاد و مذهب نیست.
برای غذا به رستورانی بزرگ و شلوغ در هنگ کنک رفتم و به جاهای دیگر سری زدم. چند ساعت بعد یادم آمد که ساکم را که تمام زندگیم داخل آن بود در آن رستوران جا گذاشته ام. با عجله رفتم و با ناباوری دیدم ساکم همانجاست و پیرمردی کنار آن نشسته. او گفت وقتی دیدم ساکت را فراموش کردی با اینکه وقت دندانپزشکی داشتم ماندم تا برگردی. از او تشکر کردم و گفتم خدا به شما اجر بدهد. ولی او گفت: "من به خدا اعتقادی ندارم، من به انسانیت معتقدم

???


"برای لذت بردن از رنگین کمان

ابتدا باید از باران لذت برد... "

پائولو کوئیلو
----
"مرد زندانی می خندید
شاید به زندانی بودن خویش
شاید هم به آزاد بودن ما...
براستی زندان کدام سوی میله هاست؟"

ارنستو چه گوارا
----
"وقتی وارد می شوی لباست معرف توست ،
وقتی می روی حرفهایت!"

آناکارنینا - لئو تولستوی
----
"ماهیت هر انسان ، آن نیست که برایت آشکار می کند، بلکه آن چیزی است که نمی تواند آشکار نماید."

جبران خلیل جبران
-----
"ببینید حرف زدن چه چیز وحشتناکی است که بزرگترین احترام به هر کس این است که برایش یک دقیقه سکوت کنند."

یادداشت‌های شهر شلوغ - فریدون تنکابنی
------
"ظاهراً دنیا به دو دسته آدمای خوب و بد تقسیم میشه.
خوب‌ها شبا رو راحت تر می‌خوابن،
بدها، روزاشون رو جالب‌تر می‌گذرونن!"

وودی آلن
-----
"هرگز با احمق ها بحث نکنید. آنها اول شما را تا سطح خودشان پایین می کشند، بعد با تجربه ی یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند!"

زندگی


زندگی یک خبر است
خبر برزگری ساده و پاک
که بگوید امروز نم نم بارانی آمد و باغچه ها زیبا شد
که بگوید امروز بلبل غم زده دیروزی شاد و خندان شده است
زندگی لبخند است
زندگی امید است
زندگی یعنی من
زندگی یعنی تو
زندگی یعنی عشق

???


چه ظریفانه است خلقت قلب آدمی!؟
به تلنگری می شکند…
به لحنی می سوزد…
برای دلی می میرد…
به نگاهی جان می گیرد…
و به یادی می تپد.

???


"برای لذت بردن از رنگین کمان

ابتدا باید از باران لذت برد... "

پائولو کوئیلو
----
"مرد زندانی می خندید
شاید به زندانی بودن خویش
شاید هم به آزاد بودن ما...
براستی زندان کدام سوی میله هاست؟"

ارنستو چه گوارا
----
"وقتی وارد می شوی لباست معرف توست ،
وقتی می روی حرفهایت!"

آناکارنینا - لئو تولستوی
----
"ماهیت هر انسان ، آن نیست که برایت آشکار می کند، بلکه آن چیزی است که نمی تواند آشکار نماید."

جبران خلیل جبران
-----
"ببینید حرف زدن چه چیز وحشتناکی است که بزرگترین احترام به هر کس این است که برایش یک دقیقه سکوت کنند."

یادداشت‌های شهر شلوغ - فریدون تنکابنی
------
"ظاهراً دنیا به دو دسته آدمای خوب و بد تقسیم میشه.
خوب‌ها شبا رو راحت تر می‌خوابن،
بدها، روزاشون رو جالب‌تر می‌گذرونن!"

وودی آلن
-----
"هرگز با احمق ها بحث نکنید. آنها اول شما را تا سطح خودشان پایین می کشند، بعد با تجربه ی یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند!"

مارک

زندگی


شعری از پابلو نروادا با ترجمه : احمد شاملو.


به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،
دوری کنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی،
که حداقل یک بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت‌اندیشی بروی.

امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را
فراموش نکن....

خدایا

چه دعای زیبایی....

ﺧــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ , ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ
ﻣﯿﺒﺮﻡ ....
ﺧـــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﻮﺱ ﭼﻮﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯾﯽ ﺯﺷﺖ ﻃﯿﻨﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ
ﻣﯿﮑﻨﺪ , ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ ...
ﺧــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ , ﺑﻪ
ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ ...
ﺧــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺯﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺷﻪ ﺍﯼ ,ﺑﻪ
ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ .....
ﺧــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺍﻡ ﻓﻘﻂ ﻧﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﻢ , ﺑﻪ ﺗﻮ
ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ ...
ﺧــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻥ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻓﺘﻨﯽ ﺍﯾﻦ
ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮐﻮﭼﮑﺖ " ﺩﻧﯿﺎ " ﺳﺨﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ , ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ


آمین

نذر کرده ام

نذر کرده ام
یک روزی که خوشحال تر بودم
بیایم و بنویسم که
زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم
می آیم و می نویسم که
"این نیز بگذرد"
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و
آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی از پاییز میگذارم
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
زندگی پاییز هم می شود
رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر !
یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی
لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان
 و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

"مهدی اخوان ثالث"