عاشــقانه هایم برای تـــو
وقتی نیستی .......
دلم که هیچ ....
دنیا هم برایم تنگ می شود .....
تو که باشی
جهان کوچکم چنان بزرگ می شود...
که تا آغوشت
هزاران مرگ و زندگی
فاصله خواهم داشت!
دست هایم را دایره وار دور دلت حلقه می کنم عزیزکم....! مبادا فکر کنی"داستان ِ اسارت" است... این حکایت را به " مراقبت " تعبیرش کن .....
مرا همینطور ساده دوست داشته باش
با موهایی که نوازش میخواهند
و دستهایی که نوازشت میکنند
و چشم هایی که
به شرقی صورت من می آیند. ♥
خدایا . . .
کاری کن که همه به پای هم پیر بشن . . .
نه به دست هم ! . . .
برای سلامتی رفیقی که همه حرفاش از رفاقت ، صداقته !
که وقتی یکی رو دوست دارن
هرچقدرم اذیتشون کنه
هرچقدرم ناراحتشون کنه
باز یادشون میره و دلشون براش تنگ میشه . . . !
جایــی هـم هست که بایـد دسـتشو مـحکم بکشـی ...
نگـهش داری ...
صورتـشو میـون دستـات مــحکم بگیــری و بگــی :
بــابــا آخـه چـرا گـریه میکنی مـن که بـاهـاتم
مـن که دوسـت دارم ... مـن که تـنهات نمـیذارم