ارزش

چقدر خوبه آدم یکی رو دوست داشته باشه نه به خاطر اینکه نیازش رو برطرف کنه نه به خاطر اینکه کس دیگری رو نداره نه به خاطر اینکه تنهاست و نه ازروی اجبار بلکه به خاطر اینکه اونشخص ارزش دوست داشتن رو داره

درد دل

درد دل کـه می کنــی؛
ضعـف هـایـت، دردهـایــت را می گـذاری تـوی سیـنی؛
و تعـارف می کـنی کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد؛
تیــز کننــد …
تیــغ کننــد …
و بــزننـد بـه روحـت

عشق

مقصر خود ماییم
عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که
از زندگی ، جز آب و علف روزانه، نه میفهمند , نه میخواهند!

بغض

بغض دارم مــیفروشــم....
به قیمــت یه نوازش دست تو..
به قیمــت یه آغوش امــن تو....
به قیمــت یه لحظه نگاه تو..فقط یه لحظه..

دل

در چشمانم تنهایی ام را پنهان میکنم  

 

در دلم ، دلتنــــــگی ام را ..

در سکوتم ،حرفهای نگفته ام را ..

در لبخندم ،غــــــصه هایم را ..

دل من چه خردسال است

عشق

حســــــــ بودنت قشنگ تریـــ ـــ ــن حس دنیاست
تو ڪـﮧ باشی ..
هر روز را .. نـــ ــــــ ــــ ـــــه!
هر ثانیه را .. عشــ ♥ــ ــ ♥ـق است !!

یک جایی

به یک جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی…
اونی که زود می‌رنجه زود میره، زود هم برمی‌گرده. ولی اونی که دیر می‌رنجه دیر میره، اما دیگه برنمی‌گرده.

به یک جایی از زند...گی که رسیدی، می‌فهمی…
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‌بره و از میانشون می‌گذره از بعضی آدم‌ها بگذری و برای همیشه قائله رنج‌آور را تمام کنی.

به یک جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی…
بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌ باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.

به یک جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی…
مهم نیست که چه اندازه می‌بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.

به یک جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی…
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.

به یک جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی…
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر دنیاست.

به یک جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی…
از دردهای کوچیکه که آدم می‌ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می‌شه.

به یک جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی…
همیشه وقتی گریه می‌کنی اونی که آرومت می‌کنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه می‌کنه عاشقته.

به یک جایی از زندگی که رسیدی، می‌فهمی…
کسی که دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم می‌گه مواظب خودت باش.

و بالاخره خواهی فهمید که:
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر “فقط یه شوخی بود” هست.
یک کم کنجکاوی پشت “همین طوری پرسیدم” هست.
قدری احساسات پشت “به من چه اصلا” هست.
مقداری خرد پشت “چه میدونم” هست.
و اندکی درد پشت “اشکالی نداره” هست.

مستی

آنقدر از تو پُرم که بایستدم جُلوی باد,پشت سَرم جهان مست میشود...

(رضا کاظمی)

خدا

من خدایی دارم…
من خدایی دارم، که در این نزدیکی‌ست…

نه در آن بالاها!

... مهربان، خوب، قشنگ…
چهره‌اش نورانیست

گاه‌گاهی سخنی می‌گوید،
با دل کوچک من،
ساده‌تر از سخن ساده من

او مرا می‌فهمد‌!
او مرا می‌خواند،
او مرا می‌خواهد،
او همه درد مرا می‌داند…

یاد او ذکر من است، در غم و در شادی
چون به غم می‌نگرم،
آن زمان رقص‌کنان می‌خندم…

که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است.

او خدایست که همواره مرا می‌خواهد،

او مرا می‌خواند
او همه درد مرا می‌داند…

خدا

من خدایی دارم…
من خدایی دارم، که در این نزدیکی‌ست…

نه در آن بالاها!

... مهربان، خوب، قشنگ…
چهره‌اش نورانیست

گاه‌گاهی سخنی می‌گوید،
با دل کوچک من،
ساده‌تر از سخن ساده من

او مرا می‌فهمد‌!
او مرا می‌خواند،
او مرا می‌خواهد،
او همه درد مرا می‌داند…

یاد او ذکر من است، در غم و در شادی
چون به غم می‌نگرم،
آن زمان رقص‌کنان می‌خندم…

که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است.

او خدایست که همواره مرا می‌خواهد،

او مرا می‌خواند
او همه درد مرا می‌داند…